آرامش

PEACE

آرامش

PEACE

تجلی گه خود کرد خدا دیده ما را



تجلی گه خود کرد خدا دیده ما را

درین دیده درآیید و ببینید خدا را

خدا در دل سودا زدگان است بجویید

مجویید زمین را و مپویید سما را

گدایانِ در فقر و فناییم و گرفتیم

به پاداش، سر و افسر سلطان بقا را

خیالات و هواهای بد خود نپسندیم

بخندیم خیالات و ببندیم هوی را

بلا را بپرستیم و به رحمت بگزینیم

اگر دوست پسندید پسندیم بلا را

طبیبان خداییم و به هر درد دواییم

به جایی که بود درد فرستیم دوا را

ببندید درِ مرگ و ز مردن مگریزید

که ما باز نمودیم در دار شفا را

گدایان سلوکیم و شهنشاه ملوکیم

شهنشاه کند سلطنت فقر گدا را