آرامش

PEACE

آرامش

PEACE

بنده واقعی



روزی ابراهیم ادهم غلامی خرید.
از او پرسید: نامت چیست؟
گفت:هر چه مرا خوانی.
سوال کرد :چه می خوری؟
گفت: هرچه تو مرا خورانی.
ابراهیم گفت: چه پوشی؟
غلام گفت: هرچه تو مرا پوشانی.
پرسید: چه کار کنی؟
گفت: هر آنچه فرمایی.
ابراهیم گفت: چه خواهی؟
غلام گفت: بنده را با خواستن چه کار؟
ابراهیم با خود گفت: ای مسکین! تو در همه عمر خدای تعالی را چنین بنده بوده ای؟ باری بندگی را از وی بیاموز.

تذکره الاولیاء


نظرات 1 + ارسال نظر
گاراژیان دوشنبه 2 فروردین 1395 ساعت 12:13

ابراهیم ادهم ، امیرزاده و از لحاظ مکنت و قدرت و مال و منال در بلخ مشهور و چه شد که ناگهان همه را رها کرد و درنهایت در غاری در نیشابور نه سال خلوت گزید و بزرگی شد که نامش و یادش و جانش هنوز ماندگار است ...
شخصی که شیخ عطار نیشابوری در فضایل او بارها و بارها در تذکرة الاولیا حکایاتی از ایشان بیان نموده است ...
بزرگی که هنوز مردمان ان منطقه از نیشابور ایشان را بر سر در غارش میبینند و هنوز یاری رسان مردمانی است که در آن حوالی یاری میطلبند ...
سپاس

ممنون از نظراتتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد