تو مرا جان و روانی چه کنم جان و روان را
تو مرا مایه جانی چه کنم سود و زیان را
چون من از خلق بریدم ز همه خلق رمیدم
نه عیانم نه نهانم چه کنم کون و مکان را
ز خودی چونکه برستم ز می عشق تو مستم
چون همه خویش شدستم چه کنم جمله جهان را
از ازل مست الستم از همه قید بجستم
به خدا صید شدستم چه کنم تیر و کمان را
چو من از خویش بگشتم همگی خویش بگشتم
چو دل از غیر تو شستم چه کنم شرح و بیان را