آرامش

PEACE

آرامش

PEACE

حکومت نفس و حکومت دل




حکومت نفس و  حکومت دل

در حکومت نفس طبع ناری پیدا میشود

در حکومت دل طبـع نوری پیدا میشود

در حکومت نفس طبع فرعونی میشود

در حکومت دل طبع موسائی میشود

در حکومت نفس طبع جلالی میشود

در حکومت دل طبع جمالی میشود

در حکومت نفس طبع پر از شر میشود

در حکومت دل طبع پر از خیر میشود

در حکومت نفس وجود تنگی پیدا میکند

در حکومت دل وجود فراغت پیدا میکنید

در حکومت نفس وجود عیب بین میشود

در حکومت دل وجود حق بین میشود

در حکومت نفس وجود حرص الفنا پیدا میکند  

در حکومت دل وجود حرص البقا پیدا میکند

در حکومت نفس جدائی پیدا میشود        

در حکومت دل قربیت پیدا میشود

در حکومت نفس قال پیدا میشود  

در حکومت دل حال پیدا میشود

در حکومت نفس سردی پیدا میشود

در حکومت دل گرمی پیدا میشود

در حکومت نفس انسان طالب شی میشود  

در حکومت دل انسان طالب حق میشود

درحکومت نفس انسان در تاریکی زندگی میکند

درحکومت دل انسان درروشنی زندگی میکند

در حکومت نفس انسان پر از خواص میشود

در حکومت دل انسان بی خواص میشود(مثل میوه که پخته می شود)

در حکومت نفس طبع حیوانی می‌شود

در حکومت دل طبع انسانی میشود

در حکومت نفس انسان بی پاس میشود

در حکومت دل انسا ن با پاس میشود

در حکومت نفس وجود غافل میشود

در حکومت دل وجود ذاکر میشود

در حکومت نفس وجود غم پیدامیکند

در حکومت دل انسان بی غم میشود

در حکومت نفس وجود با کینه میشود

در حکومت دل وجود بی کینه میشود

در حکومت نفس وجود بغض پیدا میکند

در حکومت دل وجودمهر پیدا میکند

در حکومت نفس وجود با قربیت وداع میکند

درحکومت دل وجود قربیت (معرفت) پیدا میکند

درحکومت نفس وجوددوست را دشمن میبیند

درحکومت دل وجود دشمن را دوست میبیند

در حکومت نفس وجود غیر بین میشود

در حکومت دل وجودحق بین میشود

در حکومت نفس انسان در خوف می باشد

در حکومت دل انسان لاخوف میشود

در حکومت نفس وجود مرده می باشد

در حکومت دل وجودزنده میشود

در حکومت نفس طبع ناسوتی میشود

در حکومت دل طبع لاهوتی می‌شود

در حکومت نفس وجود به علم هستی رغبت پیدا می کند

در حکومت دل وجود به علم نیستی رغبت پیدا می‌کند

درحکومت نفس وجود سیر ناسوتی پیدا می کند

درحکومت دل وجود سیر آفاقی پیدا میکنید

در حکومت نفس شان خودی پیدا میشود

در حکومت دل شان فقرو بی خودی پیدا میشود

در حکومت نفس وجود مریض میشود

در حکومت دل وجود تداوی میشود

درحکومت نفس وجود به هستی خوشی میکند

درحکومت دل وجودبه نیستی خوشی میکند

درحکومت نفس وجودبه دنیا دار احترام میکند

درحکومت دل وجودبه یک مسکین احترام میکند

احترام دنیا دار دوزخ است احترام مسکین جنت است

در حکومت نفس وجود پیش قدمی و کلانی می خواهد

در حکومت دل و جود خادمیت،عاجزی و نیستی میخواهد


بواسطه همین دو قدرت خداوند (ج) دو جهان رابه تو داده است، بواسطه دو جهان <و لقد کرمنا بنی آدم > شدی. بعد از این ، از راه همین دو احوال خود را معاینه کنید که طبع نوری در وجود حکومت می‌کند و یا طبع ناری. همین دو طبع که در وجود داری دو کتاب است . طبع ناریت یک کتاب ، طبع نوریت دیگر کتاب. همین دو کتاب همرایت آوردی و همین دو کتاب واپس همرای تو میرود. همین دو کتاب از تو عمل می خواهد. عمل ناری تو از نور نفس است ، کمالش شرا است ، شر را می آورد. عمل نوریت از نور دل است، شر ر ا می برد.

همین دو قوه خود ر ا معاینه کنید. که آمر مملکت باطنت ناری است و یا نوری. دیگر جهان را ازتو پرسان نمی‌کند. احوال ظاهری داری یا احوال باطنی ؟ چرا که در زمین دل تخم مهر و مَحبت کشته می‌شود بعد از این شما مخیر هستید که هر چی میکارید یا در زمین نفس و یادر زمین دل.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد